اصالت خرید به سبک «گروئن»
فصل تعطیلات، زمان شادی و شادی است؛ زمانی برای دور هم جمع شدن با دوستان و خانواده؛ زمانی که ما تشویق میشویم سرعت خود را کم کنیم و چیزهای ساده زندگی را به خاطر بسپاریم.
از قضا، این ایام هم زمانی است که ساعتها را در ماشین میگذرانیم و برای فروش و خرج کردن کوپنهای کریسمس به مرکز خرید میرویم.
بااینحال، وقتی صحبت از بازار به میان میآید، تعداد کمی از مردم «ویکتور گروئن» را به یاد میآورند. گروئن در سال 1938 پس از ظهور نازیسم از زادگاهش وین فرار کرد و سرانجام راهی ایالاتمتحده شد. او که یک معمار آموزشدیده بود، مشغول طراحی ویترین فروشگاهها در نیویورک شد.
اما گروئن دید بزرگتری داشت. او میخواست مراکز شهری، قابل پیادهروی، متنوع و قابل زندگی باشند. بخشی از انگیزه او این بود که ببیند چگونه اتکا به اتومبیل بر شهرها تأثیر میگذارد. گروئن در کتاب کلاسیک خود به نام «شهرهای خرید در ایالاتمتحده آمریکا» از توسعه مراکز خریدی که روی ارائه خدمات به رانندگان عبوری تمرکز دارند، انتقاد میکند «املاک تجاری حومه شهر اغلب براساس ترافیک عبوری خودرو ارزیابی شده است.»
گروئن مصمم بود مردم را از ماشینها بیرون بیاورد. او در مورد بیزاری خود از اتومبیل در یک سخنرانی در سال 1964 در مؤسسه معماران آمریکا اظهار داشت: «این فناوری ما را غرق کرده است. تهدید آنها برای زندگی و سلامت انسان به اندازه فاضلاب به نظر میرسد.»
اولین تلاش بزرگ او برای خروج مردم از پشت فرمان و راه رفتن، مرکز «ساوتدیل» مینهسوتا بود که بهعنوان اولین مرکز خرید سرپوشیده جهان شناخته میشود؛ بخشی از جاهطلبی برای ایجاد یک جامعه زیستپذیر با محوریت عابران پیاده.
طرح اولیه این بود که مراکز خرید ازسوی جاذبههای متعددی مانند پرندگان، فوارهها و آثار هنری احاطه شوند. این مرکز خرید مسیر پیادهروی زیادی داشت تا به این طریق مردم را از اتومبیلها دور کند. چندی بعد بهجای توسعه مرکز جدید با کاربری مختلط که ازسوی گروئن پیشبینی شده بود، تنها چیز ساخته شده، مرکز خرید و پارکینگ نام داشت. چشمانداز بزرگ او به مراکزی مجتمع از برندهای بزرگ که ازسوی پارکینگهای عظیم احاطه شده بودند، تبدیل شد.گروئن میخواست مردم را از ماشینهایشان پیاده کند اما ناخواسته به آنها جایی داد تا رانندگی کنند!
رویای بزرگ
بهزودی توسعهدهندگان و اقتصاددانان دریافتند گمراه کردن خریداران و ارائه چیزهای زیادی برای خرید به آنها، منجر به درآمد بسیار بالاتری میشود. گرچه گروئن برای تجربه یک مرکز خرید کارآمد برنامهریزی کرده بود و از گرفتن پول بیزار بود اما اتفاق رقم زده شده ازسوی او بهعنوان Gruen Transfer شناخته میشود. او درنهایت در جنبش نوسازی شهری ایالاتمتحده حضور یافت تا مراکز شهری را احیا کند و طرحی برای توسعه مجدد عابران پیاده در فورت ورث، تگزاس و چندین مرکز خرید ایالاتمتحده ایجاد کرد.
بازگشت به وین
پس از مدتی در نهایت تعجب، برنامههای گروئن برای «فورت ورث» کنار گذاشته و تا حد زیادی با شکست مواجه شد. در عوض، طرحهای نوسازی شهری، بلوکهای توسعه ارگانیک برای فروشگاههای بزرگ و بزرگراههای شهری مورد استقبال قرار گرفت. بدتر از همه، نوسازی شهری مترادف با تخریب کل محلههای درونشهری برای جا دادن خودرو شد. امیدها و برنامههای گروئن برای احیای مرکز شهرها و بسیاری از پروژههایی که او در آن مشارکت داشت، منجر به کاهش بیشتر مراکز شهری شد. در سال 1994، گروئن از آنچه به نوسازی شهری تبدیل شده بود، ابراز تاسف کرد. امیدهای او برای بازآفرینی وین از بین رفت؛ بنابراین در دهه پایانی زندگی خود به زادگاهش بازگشت. در آن زمان، اولین و بزرگترین مرکز خرید اتریش، خارج از مرکز شهر قدیمی وین در حال ساخت بود.
با ازبینرفتن برخی مراکز خرید در سراسر جهان، بسیاری از آنها بهعنوان «مراکز سبک زندگی» دوباره متولد میشوند. این مراکز تجاری بازسازیشده، عناصر گمشده از برنامههای اولیه گروئن را تداعی میکنند. افسوس اینکه اثرات رکود اقتصادی و یک بیماری همهگیر، برنامههای بزرگ برای احیای مراکز خرید را کند کرده است؛ بنابراین باید دید آیا در نهایت، داستان گرون یک داستان ماندنی اثرگذار است یا نه!
منبع: com. Theconversation